تئاتر کرم داشت ، ترسیدم
چندوقته پیش بردمت تئاتر ولی دیگه نمیبرمت وچون توی نمایش کرم کاغذخواربودوشما ترسیدی اونجا رو ترک کردیم وچون معمولا تو تئاترای ما یه چیز وحشتناک هست گفتم یخورده دیگه بزرگترشی بعد ببرمت
دیگه رفتیم پارک از هوای پاییزی نهایت استفاده رو کردیم
ولی دلم میخواد شجاع باشی قوی باشی عشق من
از خدای بزرگ میخوام که توانت را درکت را نیروی روحی و جسمیت را آنقدر زیاد کند که توانایی پذیرش چیزهای مختلف را داشته باشی آمین
ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ ..
ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ ﺑﺮﮔﻬــــﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﻗﺮﻣﺰﺕﺭﺍ
ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوایت
ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ
ﻣﻦ ﺑﻮﯼ ﺧــــــــــﺪﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﺯ ﺗـــﻮ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی