شارانشاران، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

کودکم عشقم شارانم

شاران خانم هفدهمین نی نی حافظ محیط زیست ایران و تشکر از عمو محیط بان

در ابتدا از عمو محیط بان تشکر میکنم امیدوارم در کارشان موفق و مداوم باشند و جهت این فرهنگ سازی که شروع کردند همکاری لازم با ایشان انجام شود و همچنین تشکر ویژه جهت اینکه اولین فلش ایشان با شاران شروع شد تاجز خاطرات شاران همیشه باشد و همیشه حفاظت از محیط زیست را که یکی از سرلوحه هایش  برای نگهداری از آن جهت نسل آینده قرار دهد البته جهت دیدن کامل این پست به       http://n-khorasan.niniweblog.com/post51.php سر بزنید من خواستم یک مقدارش کپی کنم که متاسفانه نشد ولی حتما به این آدرس سر بزنید و نی نی تون و عضو کنید ...
27 شهريور 1392

دیگه شارانو مهد نفرستادم

شاران و چند روزی بردم مهد کودک این مهدکودک برای من اصلا خوشایند نبود نمیدونم ولی من شاران و اصلا از خودم جدانکردم شاید برای همین خوب نبود هیچ وقت ادعا نمیکنم مادر حساسیم ولی مثل همه مامانا همیشه بیشتر از توانم نیرو گذاشتم   شاران از روزی که رفت مهد همش مریض شد سرماخوردگی و اسها ل ، شارانی که تو این 2 سال تا بحال سرما نخورده بود طوری سرما خورد که مجبور شدم طبق تجویز دکتر آنتی بیوتیک بدم به مدیر مهد میگم بچه مریض شده ، میگه خانم بذار بچتون قوی بشه دو روز اول شاران خیلی خوب بود ولی روزهای بعد شدیدا گریه میکرد و دوست نداشت بمونه تا چند روز پیش برای آخرین بار که رفت مهد خودمم گریه کردم البته جلوی شاران نه مدیر مهد میگفت شما مادرای ش...
24 شهريور 1392

از شیرگرفتن دخملی

چندوقته دارم شارانو از شیر میگیرم  و به خاطر همین کمتر میتونم از شاران بنویسم چون بیشتر وقتم با سرگرم کردن شاران سپری میشه تا کمتر به یادش بیفته الان هم ساعت 1 نیمه شبه و شاران و بابایی خواب نازند برای انجام این پروژه از  تحقیقات علمی و از تجربیات دیگران استفاده کردم  وتلفیق دوتاییشو دارم اجرایی میکنم   تحقیقات میگفت تدریجی و بدون بدمزه کردن و استفاده از چسب  و موارد دیگر تجربیات دیگران میگفت یکدفعه و با ترساندن و یا بدمزه کردن    و من بصورت تدریجی  ابتدا موقع خواب بهش شیر میدادم و الان خداروشکر چندوقته  شیر شبانش و قطع کردم که البته روشش و تو پست بعدی می نویسم چون داستا...
10 شهريور 1392

سالگرد ازدواج

در ثانیه‌های بودنت می‌مانم. در فصل شکست خوردنت می‌مانم یک سال نه ده سال چه فرقی دارد. تا لحظه دل سپردنت می‌مانم و دوستت دارم .         دیروز٢٩ مرداد به مناسبت سالگرد عروسیمون من یه کیک پختم و شاران در این زمینه خیلی کمک کرد و هم زد و آرد پاشید کلی کمکهای ویژه کرد شب هم به رستوران رفتیم و سالگرد ازدواجمونو جشن گرفتیم خعلی خوشمزه بود جاتون خالی گرامیداشت سالگرد عروسی گرامیداشت یکسال عشق ، اعتماد ، مشارکت  ،  تحمل و پشتکار است و البته تمدید آنها برای یکسال دیگر سالگرد ازدواجمان مبارک …و همسر مهربانم دوســـــــت دارم   ...
31 مرداد 1392

شهربازی

شنبه با خاله مریم شاران و به یه شهربازی محلی بردیم و شاران کلی بازی کرد البته از بازیهای چرخشی و حرکتی میترسه که اصلا نمیدونم چیکار کنم شاید هم اشکال نداره چون هر آدمی با آدم دیگه فرق میکنه و وقتی هم که بزرگ میشیم میبینیم که بعضیهامون از بعضی چیزا میترسیم یا نمی ترسیم کلا شاران برعکس مامان و باباش از بیشتر چیزا میترسه و میگه از .... ترسیدما! فقط از استخر توپ حسابی لذت برد و بازی کرد و خاله مریم با اجازه متصدی چون شاران کوچیکتر از 3 سالش وارد استخر شد کلی با شاران بازی کردند           شاران روی توپها مثــــــــــــــــــلا خوابیده عجب فیلمیــــــــــــه     اینجا...
27 مرداد 1392

حموم آفتاب

شاران عزیزم که به آب بازی خیلی علاقه داره   به همین خاطر جمعه که خونه ی خاله اعظم بودیم خاله جون براش یه استخر آب گرفته بود و شاران کلی آب بازی کرد و حسابی حالشو برد شیطونی کرد و آب پاشید و عروسکشم شنا کرد   خانم خوش تیپ حمومه آفتاب گرفتی   اینجا هم که شاران داره کرال میزنه در حد انفجار آب دختر گلم دعا میکنم همیشه به پاکی آب و درخشندگی آفتاب باشی         ...
27 مرداد 1392

افطاری

در ایام ماه مبارک رمضان علاوه بر افطاری اقوام درجه یک دخترعمه باباسعید پنج شنبه شب دعوتمون کرده بود خانواده بسیار گرمی هستند و شب بسیارخوبی بود دخترعمه ها هم شاران و خیلی دوست دارند و شاران هم خیلی زود باهاشون صمیمی شده بود شاران علاقه ی شدیدی به گردنبند داره "به همین دلیل به ذوق گردنبند راش انداختیم و تاتی کرد" آنها هم هرچی گردنبند و النگو داشتند گردن شاران کردند و کلی به شاران خندیدند عید هم که عینک به چشای شاران زده بودند و بهش میگفتند خانم دکتر که عکسا رو برام بولوتوث کردند منم دوتاش تو وب میذارم ...
6 مرداد 1392