شارانشاران، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

کودکم عشقم شارانم

شهریوری مهرماهی

من عاشق عصرهای پاییزم و بس دیوانه ی طعم چای پاییزم و بس شهریوری ام ، ولی دلم پاییزیست مجنون صدای پای پاییزم و بس **** در خود خفه ام ! شبیه فریادم کن با بوسه ی واژه های خود شادم کن شهریوری ام عاشق شعر و آهنگ آواز بخوان و نذر میلادم کن شاعر:آیدا.ف   ...
2 تير 1392

گلپایگان2

خرداد ۹۲ من و شاران به همراه پدر جون و مادر جون و عمه ها و عمو و زن عمو به گلپایگان رفتیم و بسیار خوش گذشت ولی متاسفانه باباسعید همراه ما نبود و جایش خیلی خالی بود وخلاصه شاران حسابی شیرین کاری می کرد '>  ...
2 تير 1392

اولین جایزه

حدودا  ۳هفته پیش شاران با خاله مریم به پارک رفته بود که گروهی از فرهنگسرا به آنجا آمده بودند و برای کودکان ۳ سال به بالا مسابقه نقاشی برگزار کرده بودند از آنجا که شاران عزیزم به نقاشی بسیار علاقه دارد به خاله مریم گفته بوده شاران خانم نقاشی بکشه "با زبان شاران"وخاله مریم هم به مسئول فرهنگسرا گفته و شاران با مداد کلی خطوط شکسته و منحنی رسم کرده بود. مسئول فرهنگسرا از شاران اعضای بدن را پرسیده بود و شاران حتی کوچکترین اعضای بدن ظاهری را هم گفته و از توانایی شاران بسیار خوششان آمده بود و به شاران گلم یک پیشی کوچولو جایزه داده بودند و این اولین جایزه شاران بود. ...
2 تير 1392

شارانم همیشه باش اما..

شاران گلم الان خوابه ناز هستی و وقتی که خواب تشریف داری و یا با باباسعید حموم هستی من برایت می نویسم عشق مامان آخه اگه بیدار باشی میایی پهلوی لپ تاب و میگی میخواد بخونه یا اینکه به عکسها که می رسی میخوای نگاه کنی دخترم قشنگم دوست دارم پروردگارا خدای مهربانم برای دخترم همیشه سلامتی و عزت میخواهم وقتی به خواب معصومانه ات نگاه میکنم عشق مادرانه ام دلم را چنگ می زند و همه ی خستگیها و شب بیداریها از دلم پرواز میکند دخترم جیگر مامان دوستها و عمه ها و زندایی ها و خاله هایت به من می گویند تو چه مادر صبور و خوبی هستی البته از لطف وافرشان این حرف را می زنند ولی فقط می توانم بگویم قدرت لایزال الهی قدرت مادر را بسیار فراوان کرده و عشق مادر...
2 تير 1392

شعر های شاران و عکس

شاران گلم شعر زیاد می خونه البته قافیه و ردیف شعرها رو میخونه مثل یه توپ دارم قل قلیه و آقا پلیسه، شیر،تو قفسهای باغ وحش ، اتل متل توتوله و لالایی همچنین وقتی قصه میخونیم آغاز و پایانش شاران شروع میکنه یکی بود یکی نبودو........بالا رفتیم ماست بود قصه ما راست بود پایین اومدیم دوغ بود قصه ما دروغ بود          عشقم نفسم آرزویم  تک تک واژه ها را که تلفظ میکنی عشق و حرارت از اعماق وجودم می جوشد چشمه بهشتی من و فرشته کوچک مهربونی دوست دارم من و پدرت خدا را شاکریم به خاطر تو به خاطر وجود تو به خاطر تمام لحظه های با تو بارالهی تو را سپاس                                                       ...
2 تير 1392

جشن جام جهانی

28 خرداد تیم فوتبال ایران با کره جنوبی مسابقه داشت و 1 بر 0 پیروز شد و ایران به جام جهانی برزیل رفت مردم غرق در شور و شعف شدند من و بابا سعید و شاران هم در جشن ملی شرکت کردیم و شاران بسیار ذوق زده شده بود و قتی جمعیتی را میدید که میرقصیدند و بچه ها را که میدید ایران ایران می کردند شاران هم همراهی می کرد و میگفت ایران ایران  هورا.... و همچنین خیلی خوشحال میشد وقتی منورها و ترقه ها را میدید کلا شاران هم خیلی خوشحال بود که تیم ملی به جام راه پیدا کرد انشالله که وطن ما ایران در تمامی عرصه های بین المللی در زمینه های مختلف پیروز باشد             ...
2 تير 1392

فشم

دیروز به همراه خاله ها (جای خاله اعظم خالی)به فشم رفتیم هوا بسیار عالی بود و شاران که از بغل خاله مریم و سحرجون پایین نمی اومد و حسابی خوشگذرونی کرد ادامه مطلب .........
2 تير 1392

همسفر 21 ماهه من

مسافر عزیز من 9 ماه در وجودمن نهفته بودی و تکانها و لرزشها یت هنگامه ای در وجود من به پا می کرد تا به مقصد رسیدی و شدی همسفر من و ای همسفر مهربانی من ...................... با من همراه شدی شاید هم مسافر عزیز من 9 ماه در وجودمن نهفته بودی و تکانها و لرزشها یت هنگامه ای در وجود من به پا می کرد تا به مقصد رسیدی و شدی همسفر من و ای همسفر مهربانی من ...................... با من همراه شدی شاید هم من با تو همراه شدم در تمامی عرصه ها وقتی که غلتیدی همسو با تو بودم که مبادا دستت را که نمی توانی از زیر بدن زیبای کوچولوت در بیاری گیر کند البته چه مدبر است خدا.............. وقتی که خزیدی غلو نیست که بگویم کیلومترها می خزیدی و همسوی تو بودم ه...
2 تير 1392

معانی شاران

شاران معانی مختلفی دارد از جمله در فارسی اصیل به معنی شاه انار در زبان کردی به معنی گردنبندی از بادام و در زبان ترکی به معنای گردنبندی از مروارید و در زبان سانسکریت  به معنای الگو و برجسته می باشد و ای برجسته ترینم بهترینها را از پروردگارم میخواهم تا همچون گردنبند بدرخشی ...
2 تير 1392