شارانشاران، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

کودکم عشقم شارانم

شاران و شنگول و منگول و حبه انگور

چندروزه که یخورده سرم شلوغه به همین خاطر شاران رفته بود پیش خاله جالب اینجا بود که با خاله ها قصه بزبزقندی را بازی کرده بودند  و کلی ماجرا داشتند       گویا خاله مریم نقش گرگ شده بود و خاله اعظم نقش مامان بزی قصه را بازی میکنند و اونجا که به این میرسند که مامان بزی شکم گرگه را پاره کنه تا بچه هاشو دربیاره شاران اجازه نمیده و میگه شکم گرگه رو نباید پاره کنی و ناراحت میشه و قصه به این ترتیب عوض میشه که که شاران میشه خانم دکتر و بچه ها رو از شکم گرگه یا همون خاله مریم مثلا درمیاره و شکم گرگه رو خوب میکنه اینم از داستان شنگول و منگول و حبه انگور و شاران و دخملی مهربون من ...
27 مرداد 1393

خداوندا هیچ مادری رو ناامید نکن

یه متن دیدم خیلی زیبابود حیفم اومد تو وب نذارمش پروردگارا .. نمیدانم معنی عشق چیست که همه در تبو تابش مینویسند و مینالند و میبالند اما بگذارمن یک عشق را معنی کنم که هرگز با هیچ عشقی قابل مقایسه نیست خدایا کودک من ایمان من است دین من است دنیای من است بنیاد من است رویای من است امید من است روح من است زندگی من است ارامش من است هستو نیست من است خدایا در یک کلام کودک من نفس من است نفسم را هرگز از من نگیر خدایا قسمت میدهم به بزرگی ات هرگز مادری را با فرزندانش امتحان نکن . بگیر تمام دارایی اش را سلامتی اش را زندگی اش را همه چیزرا بگیر ولی با کودکش او را ازمایش نکن هرگز . ...
6 مرداد 1393

عکس و ..

خلاقیت شاران که بسته پازل و تبدیل به ماسک صورت کرده بابا ...باهوشم هیجان اکروبات در بغل باباسعید مهربان حرکات موزون همراه مامان       آرامش بیکران در کنار عروسکها پرنسس شاران در عروسی دوست پدر ...
1 مرداد 1393
1